فیزیونومی های نقاشی آبستره به زبان مینیاتور
Miniature paint with abstract painting by Kiomars Ghourchian
مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره کیومرث قورچیان
وارد خانه که شدم تابلوهای هنری با سبک نقاشی آبستره و مینیاتور مانند فراوانی را بر دیوارهای خانه اش دیدم. اینکه می گویم فراوان، شاید به این جهت است که هر اثر در درونش آثار دیگری را برجسته می ساخت. اگر یک پروانه یکجا با یک وضعیت می دیدی، فکر می کردی دارد حرکت می کند. حرکتی که از آن پروانه ای دیگر زاده می شود و این احساس را که هر تکه از جایی در دور و برش، یک بعد دیگر را می آفریند که شاید سنگی باشد و شاید آنچه که الان دیگری ایستاده و نگاهش می کند.
مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره Miniature paint with abstract painting by Kiomars Ghourchian
کیومرث قورچیان ، نقاش معاصر، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره
وقتی او یکی از خواب هایش را برایم می گوید و تصاویری که رعد آسا به ذهن اش می آمده، لحظه ای بر جا خشکم می زند. حیرت من بیشتر از نوع نگاهی است که در نهاد هنرمندان زاده می شود و اینکه با وجود تفاوتی بسیار، حسی مشترک را می توان از درونشان بیرون کشید. او می گوید:«”شبی خواب دیدم در یک بیمارستان هستم و روی درختی، میوه هایی حباب مانند بود که آدم های زیادی از آن بالا رفته بودند و آنها را می چیدند. من هم یکی از آنها را چیدم و به دهان بردم. فردایش باران تندی آمد. روی سطح خیابان آب زیادی جمع شده بود و این باران چنان به آن سطح آینه ای می خورد که حباب های فراوانی را می ساخت. چند نفری هم ایستاده بودند و زل زده بودند به این بستر زنده. همان حباب ها را یک روز وقتی در محوطه جلوی خانه ام داشتم نقاشی می کردم، دیدم. باران واقعی می آمد و بوم مرا نقاشی می کرد.” »
نام اثر: ماه در آب ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

این روایت مرا به یاد یکی از نوشته های “کاندینسکی” نقاش انداخت که می گفت: «”قطرات بلند و مدور باران بر روی پالت نقاشی من می نشینند، در حال جنبیدن و لرزیدن به نحوی شیطنت آمیز با یکدیگر لاس می زنند. به گونه ای نامنتظر به یکدیگر می پیوندند و ناگهان تبدیل به رشته های موذی و نازکی می شوند که در میان رنگ ها ناپدید شده اند و به نحوی شیطنت آمیز به اطراف می جهند و به درون آستین کتم می خزند…این تنها ستارگان که صورت ها را به من می نمایانند. یک ته سیگار افتاده در زیر سیگاری، یک تکمه صبوربا نگاه خیره که در میان آشغال های خیابان افتاده است، یک قطعه پوست مشتاق و انحناء پذیر درخت، همه اینها برای من فیزیونومی هایی دارند….”»
نام اثر: پروانه ها ۱ ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

درواقع کاندینسکی در اشیاء بی جان، زندگی و احساس را ادراک می کرده است. در رنگی که برای نقاشی به کار می برد، در سیگارت ها، در پوست درخت. او صورت هایی(فیزیونومی هایی) در اشیاء می بیند، خیلی شبیه به کودکی که در خورشید و یا در جلو یک اتومبیل چهره ای را می کشد. آنطور که ورنرمی گوید:«”آن هنرمندی که درون یکایک ماست، زمانی از دست می رود که چنین روشی را برای درک دنیا از دست بدهیم که در واقع چیزی با ارزش را از دست داده ام.»” کیومرث قورچیان به اعتبار آثارش و آنچه که در پس زمینه گفته هایش می توان یافت ، از معدود هنرمندانی است که به نظر نمی خواهد چنین روحیه ای را از دست بدهد و یا در خودش سرکوب کند. چرا که لازﻤﮥ آفرینندگی داشتن همین روحیه است و با پرسه ای کوتاه می کوشیم چند نمونه از فیزیونومی های او را در این آفرینندگی بی بدیل به تصویر در آوریم.
نام اثر: پروانه ها ۲ ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

اگر هر تابلو برشی باشد از زندگی، پس حرکت های دایره وار نقاش نشانه هایی است پویا که ما را در چنبره جادویی خود می پیچاند. قرص مدور خورشید و یا ستارگانی که به خورشیدهای چرخنده می مانند، برآمده از درون بافتی دوار در تابلوی جادویی شب پرستاره اثر ون گوگ ناخودآگاه ما را به اندیشه ای تازه می کشاند. اندیشه ای که ریشه در جهان باستان، کیمیاگران قدیم، اعتقادات دینی و اسطوره ای دارد. در جایی که خورشید رفته رفته جای خود را به دایره داد. در تمدن ها، ابدیت به شکل دایره درآمد و در نمادهای کیهانی بین النهرین مار نشانه ای شد از مدار ماه که به شکل دایره ای چنبره زد و در ایران، میترا و اهورامزدا که خدایان خورشید بودند با دایره ای به دور سر آنها نمایش داده شدند و این دایره ها آرام آرام هاله ای شدند از تقدس و آیین بودایی تا آنجا که دوره رنسانس هم از این نماد کیهانی و آسمانی بی نصیب نماند و از آن پس بود که دایره به نماد کامل خداوند بدل شد و در هنر غربی دسته همسرایان که دربرگیرنده فرشتگانی بودند که آسمان را نشان می دادند به شکل دایره وار به نقش در آمدند. همانطور که در هنر ساسانی حلقه و چرخ نماد «فر» ایزدی بود که از تجلیات زرتشتیان است.
نام اثر: عیسی مسیح ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

با این همه در عصر ماشین و چرخ و چرخ دنده، کسانی چون ون گوگ بودند که جانی تازه در این نشانه پویا و جهانی دمیدند و با وجودی که دایره فراتر از سمبل های وابسته به فرهنگ هاست نیازمند پویایی و دیگرگونه شدن در فرهنگ ها بود. زیرا الگوی همجواری در جهان هنر، نشانه ای پویا را برخواهد گزید و سرانجام این دایره ها شاید رسیدن به وحدت است و زدودن فردگرایی انسان امروز. کیومرث قورچیان هم این رقص دوار را با مراقبه و تمرکز کشف کرده است و کشف او بیشتر به اشراقی می ماند که در رقص های گروهی که نمادی است از یکی شدن چند نفر مانند حلقه دراویش یا پرواز موجی از پروانه ها، گردش چهار فصل و یا حلقه به حرکت درآمده پرندگان و شاخ و برگ گیاهان به تصویر کشیده است.. می گویند هنرمند زمانی فریفتگی را فرامی خواند که زندگی و مرگ را با نشانه های پویا و با قلم موی خود به رقص در آورد. گویی تابلوی آتش او به روشنی نمایان گر چنین اصالتی است.
نام اثر: باغ بهشت ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

از نظر کیومرث قورچیان از مفهوم و زیبایی شناسی برداشتهای متفاوتی وجود دارد. از نظر من بوم بستری است که یک هنرمند میتواند به منزله یک دنیا به آن فضا وارد شود و آنچه را که در درونش میگذرد را در آن فضا تبیین کند و آنچه را نتوان با کلام گفت با نقش عیان کند. در واقع نقاشی گفت و گویی است بدون واسطه بین هنرمند و مخاطب با هر زبانی و نژادی که باشد. او در مورد تأثیرش از مینیاتور ایرانی می گوید: « اصولا در سیستم آموزشی و آکادمیک تأکید برروشهای مرسوم و متداولی است که جدا از آموزش مینیاتور است و معمولا خواستگاه هنر نقاشی معاصر را سبکها و تکنیکهای غربی رقم میزند اما هر فرد میتواند به تناسب دیدگاهش شکلهای دیگری را تجربه کند و آنچه را نزدیک به خود میداند ادامه دهد. با توجه به مطالعه و نزدیکی که با هنر نگارگری ایرانی داشتهام و حیرت زده از آثار بزرگانی چون سلطان محمد نقاش یا کمال الدین بهزاد و… شدهام که جای گریز نمانده و در همین حال خواسته و ناخواسته با تکیه بر هویت ملی با بنیانی نو به هنر معاصر وارد شدهام.»
نام اثر: – ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

قورچیان معتقد است که آثارش از نظر محتوا بدون واقع نمایی تعریف شده است و بیشتر ارتباط حسی را شامل میشود و می گوید : «بیشک من روشی را برای بیان احساس شخصی خودم انتخاب کردهام که راحتتر و پیوسته بتوانم این احساس را مطرح کنم البته جست و جو در فضاهای مینیاتوری در این مسیر با من همراه بوده است. » « در مورد رنگ و بافت هم باید بگویم، البته یکی از عوامل مهم رنگ میباشد ـ اما بافت، مورد تأکید من است و فکر میکنم نوع خاصی از زیبایی را میتوان در اثر ایجاد نمود. مسلما تأثیر روانی هر یک از آنها را نمیتوان نادیده انگاشت تا آنجا که روسو میگفت: «در لندن پلی به نام «فربازر» را که به رنگ سیاه درآورده بودند، وسیله خودکشی عده زیادی بوده است. پل را به رنگ سبز درآوردند، تعداد خودکشیها به یک سوم رسید» و در واقع گرایش نقاشان امروزی به تأثیر روانی رنگ هم میتواند بر این نکته تاکید بیشتری داشته باشد. اهمیت رنگ در جای خود و من نخواستهام در سطح رنگ تثبیت شوم چرا که بافت باورهای ذهنی را زنده و پویا میکند و مخاطب را به جست وجوی ویژه وادار میکند.»
نام اثر: – ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

اگر چه کیومرث قورچیان از بحث درباره مینیاتور ، کوبیسم با فوویسم طفره می رود، بر این باور است که : « شکستن تصاویر از پلان بندیهای واقع گرایانه از ویژگیهای هر دو موضوع است. شاید این گونه به نظر برسد مثلا مینیاتوریستهایی، در ترسیم فیگور فاقد دانش آناتومی هستند اما وقتی ارتباط عناصر یک اثر را بررسی کنیم، در خواهیم یافت این ارتباط چقدر مختصر و غنی و هر عنصر در جای خود قرار گرفته اما مهمترین ویژگی در مینیاتور انتخاب رنگها بازبان آبستره میباشد.»
نام اثر: – ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

این نقاش معاصر در مورد وجه درونی آثارش می گوید :در واقع هنرمند یک نوع اعتراض میکند. از موقعیتی که در کنارش بوده و زندگی که با آن درگیر است و دارای یک تناقض است. ولی به واقع این تناقض نیست که اثر را میسازد، بلکه تناقض باعث میشود که انتخاب کنیم. هر کسی در فضای خودش وارد می شود و اگر مشتاقانه و عشقانه باشد بعدا نمیتواند حتی خودش هم آن فضا را تکرار کند. او این تناقض را در قالب اعتراض به وضعیتی که حتی تا ساعتی پیش داشته است بیان میکند و شاید این اعتراضها و تناقضها ما را به وحدت برساند و شاید هم نه. ولی هنرمند هر اثری که در بستر جدید به وجود میآورد متصل به آثار قبلی است، آثار قبلی هم باز متصل به وجود انسان است. وجود انسان هم میل به یگانگی دارد که به هر حال میتواند جدای از تکنیک، بیننده متوجه شود که این اثر در این بستر فکری و ذهنی تنها یکی است هر کسی که در این فضا وارد شود، خواسته یا ناخواسته به صورت پیوسته با مسایل درگیر میشود. حالا اگر بهانهای داشته باشد، میتواند این گیر و دارها را در قالب هنر ترسیم کند و من همیشه به دنبال آن چیزی رفتهام که احساسم گفته است و به دنبال گم کرده خود میگردم.»
نام اثر: – ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

کیومرث قوچیان درباره خلق هنر ناب بر این باور است که من خودم سعی میکنم که به نقطهای برسم که با همه آدمها یک سنخیت درونی برقرار کنم. کسی هم که وارد گالری میشود ناخواسته این ارتباط را مییابد. همانقدر که آبسترهدرونی است،ارتباط بیننده از طریق احساسش هم درونی شده است و آن حرفی که هنرمند در یک آن میخواسته به درونیات مخاطب وارد کند، انتقال مییابد. شاید فکر و عقل و استدلال مخاطب چیز دیگری بگوید ولی آن حس آنی هم مهم است.
نام اثر: فردوسی ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

کیومرث قورچیان ، نقاش معاصر متولد ۱۳۳۱ در شهر قزوین است و در سال ۱۳۵۳ فعالیتهنری خود را در زمینه نقاشی و محضر استاد «هانیبال الخاص» دنبال کرد. آغاز کار هنریاش با پرداختن به طبیعت و آموختههایی از آن به همراه ذهنیت بوده است که از نظر فرم آبستره و گاهی تلفیقی از آبستره و طبیعت با استفاده از بافت در جهت پرداختن به ذهنیتها و عوالم درونی است.
نام اثر: فرهاد ، نقاش : کیومرث قورچیان ، مینیاتور رنگ با هنر نقاشی آبستره

بازنشر این مقاله:
روزنامه حیات نو ، مینیاتور رنگها با زبان آبستره، ۱۳۸۲
ماهنامه ماندگار ، مینیاتور رنگها با زبان آبستره ، خرداد ماه ۱۳۸۶
منبع:
مجموعه نقد و گفتگو با بزرگان فرهنگ و هنر ایران ، نوشته محمود امیری نیا